یادداشت| دکتر جلال چراغی، کارشناس سیاسی و رسانهای منطقه
منافع عربستان و امارات از کریدور اقتصادی هند به اروپا
عملیاتی شدن کریدور اقتصادی هند به اروپا، به این معناست که عربستان و امارات در سیاستهای خود بار دیگر به غرب متمایل شدند و چه بسا علت تعلل عربستان برای پیوستن به «بریکس» نیز همین باشد.
دکتر جلالی چراغی، کارشناس مسائل سیاسی و رسانهای منطقه طی یادداشتی برای «دیدگاه امروز» به تحلیل منافع عربستان و امارات از کریدور اقتصادی هند به اروپا پرداخته که متن آن از نظر میگذرد:
آمریکا، عربستان، امارات، هند، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اتحادیه اروپا نهم سپتامبر، در حاشیه اجلاس سران گروه ۲۰ در دهلی نو، یادداشت تفاهمی درباره ایجاد «خط حمل و نقل اقتصادی» (کریدور) امضا کردند که هند را به کشورهای حوزه خلیج فارس و سپس به اروپا متصل میکند. این خط حمل و نقل شامل خطوط راه آهن و خطوط انتقال انرژی و کابلهای مربوط به دادههای الکترونیکی است. جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا از این طرح با عنوان «طرح تاریخی» یاد کرد و رسماً از «محمد بن زاید» رئیس امارات متحده عربی، قدردانی کرد و گفت اگر ایده و تلاشهای وی نبود، چنین طرحی وجود نداشت. از این سخنان بایدن اینگونه برداشت شد که ایده این طرح را امارات متحده عربی داده است.
کاهش ۴۰ درصدی هزینههای انتقال کالا
«مسیر ریلی و دریایی کریدور اقتصادی هند - خاورمیانه - اروپا»
هنوز زود است که درباره برآیند اقتصادی این طرح با قاطعیت اظهار نظر کرد اما آنگونه که در رسانههای مورد حمایت کشورهای امضا کننده این طرح آمده است، این خط سبب کاهش ۴۰ درصدی هزینههای انتقال کالا از هند به اروپا در مقایسه با دیگر کریدورها و تقویت فرصتهای توسعه برای منطقه خواهد شد.
طول این خط حدود ۸ هزار و صد کیلومتر است. خط سیر انتقال کالا به اینگونه است که محموله های انتقالی ابتدا با کشتی از بندر بمبئی هند از مسیر دریای عرب، دریای عمان و بعد از عبور از تنگه هرمز، در بندر دوبی در امارات تخلیه و سپس از آنجا به وسیله قطار از طریق خاک عربستان سعودی، اردن و اراضی اشغالی به بندر «حیفا» در رژیم اسرائیل منتقل میشود. کالاها پس از تخلیه در بندر حیفا، مجدداً با کشتی به جنوب یونان و در آنجا تخلیه شده و بار دیگر از طریق خطوط زمینی به شمال اروپا منتقل میشود. بنابراین، از مبدأ هند، محمولههای انتقالی تا رسیدن به مقصد، دستکم چهار بار باید تخلیه و بارگیری شود که انرژی و هزینه گزافی مستلزم آن است.
مانعچینی علیه نفوذ اقتصادی چین
آنگونه که به نظر میرسد و از اظهارنظرهای سیاسی و رسانهای بر میآید، هدف اصلی از این طرح تلاش آمریکا برای جلوگیری نفوذ هر چه بیشتر چین در منطقه غرب آسیا و از کار انداختن طرح «کمربند و جاده» چین است. در این چارچوب، از سال ۲۰۲۱ دولت بایدن با ارائه طرحهای بزرگ زیرساختی، برای جلوگیری از نفوذ فزاینده چین در جهان، به ویژه منطقه خلیج فارس تلاش میکند. در اجلاس سران هفت کشور بزرگ در «کورن وال» انگلیس در سال ۲۰۲۱ بایدن طرح راهبردی با نام «ساخت جهانی بهتر» را مطرح کرد که هدف از آن کمک به کشورهای در حال توسعه به ویژه در زمینه توسعه زیرساختها و طرحهای توسعه تا سال ۲۰۵۳ با اعتبار ۴۰ تریلیون دلار بود که هدف از آن جلوگیری از تلاش چین برای سلطه بر کشورهای منطقه از طریق طرح کمربند و جاده بود. بنابراین، عملیاتی کردن چنین طرحی در واقع واکنش آمریکا به طرح «کمربند و جاده» به شمار میرود که سال ۲۰۱۳ چین از آن رونمایی کرد. لذا غربیها نگران نفوذ اقتصادی چین در آسیا، آفریقا و اروپا هستند.
هدف دیگری که آمریکا به دنبال تحقق آن است، تثبیت نفوذ خود در منطقه خاورمیانه در برابر تلاشهای چین برای نفوذ در این منطقه خواهد بود. در این چارچوب، به نظر میرسد که آمریکا برای جلوگیری از نفوذ چین درصدد تقویت جایگاه هند و توسعه آن در منطقه است. علاوه بر این، ادغام کردن رژیم اسرائیل در منطقه عربی از دیگر اهداف راهبری آمریکا به شمار میرود. بنابراین این طرح در وهله اول یک طرح سیاسی است نه طرح تجاری - اقتصادی و در جهت خدمت به منافع کشورهای غربی مطرح شده است.
منافع امارات و عربستان چیست؟
سوالی که در اینباره، مطرح میشود این است که امارات و عربستان چه اهدافی را دنبال میکنند؟ در پاسخ باید گفت که امارات و عربستان برای پیوستن به این طرح و حمایت مالی از آن، تحت فشار آمریکا و وعدههای آن قرار دارند. به نظر میرسد که آمریکاییها وعدههایی به اماراتیها درباره افزایش حمایتهای اقتصادی و امنیتی و نظامی از آن دادهاند. از سوی دیگر، اهداف و بلندپروازیهایی که امارات در منطقه در پیش گرفته است، بدون کسب موافقت آمریکا ممکن نیست عملی شود. همچنین، امارات این طرح را در چارچوب توسعه تجارت منطقهای خود به ویژه افزایش جایگاه دوبی دنبال میکند، مضاف بر اینکه سبب رونق هرچهبیشتر بندر دوبی خواهد شد.
درباره عربستان نیز باید گفت علاوه بر اینکه ریاض تحت فشار آمریکا قرار دارد و نمیتواند به صورت قاطعانه با خواست واشنگتن مخالفت کند، مانند امارات، ایجاد خطوط ریلی برای انتقال کالا از هند به اروپا و تبدیل شدن به ترانزیت کالا را در جهت منافع اقتصادی و سیاسی خود میداند. از نظر ریاض این طرح سبب افزایش حمایتهای سیاسی و نظامی غربیها از آن در مقابل چالشها و تهدیدهای منطقهای خواهد شد. همچنین، محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، با توجه به طرحها و چشماندازهای اقتصادی که در پیش دارد مانند طرح اقتصادی ۲۰۳۰ و نیز رقابت اقتصادی که با امارات دارد، درصدد است تا زمینه تحقق و عملیاتی شدن این طرح ها را فراهم کند.
از سوی دیگر، ریاض درصدد است تا امنیت و ثبات بیشتر عربستان را به این خط گره بزند تا غربیها برای حمایت از این خط هم که شده از امنیت عربستان دفاع کنند. علاوه بر اینکه عربستان این خط را عامل چانهزنی دیگر با غربیها برای گرفتن امتیاز از آنها قلمداد میکند. افزون بر نکات یاد شده دو کشور امارات و عربستان تمایل ندارند تا کریدورهای تجاری دیگر در منطقه فعال شود؛ زیرا با وجود از سرگیری روابط ایران با عربستان و ایجاد فضای مثبت منطقهای، برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به صورت اعلام نشده درباره ایران همچنان با خواستههای غربی ها علیه ایران همسویی دارند. در این چارچوب، غربیها و کشورهای عربی منطقه تلاش میکنند از نزدیک شدن ایران به هند که سبب تقویت اقتصاد و قدرت ایران خواهد شد، جلوگیری کنند و مانع از سرمایهگذاری هند در بند چابهار ایران شوند که محور اصلی ایران برای ایجاد خط حمل و نقل جنوب - شمال برای اتصال هند و اروپاست. غرب به همراه برخی کشورهای عربی درصدد این هستند تا با چنین طرحی ایران را از تجارت جهانی بین آسیا و اروپا کنار بزنند.
گامی در جهت عادیسازی عربستان و اسرائیل
این طرح در صورت عملیاتی شدن آن، به این معناست که عربستان و امارات در سیاستهای خود بار دیگر به غرب متمایل شدند و چه بسا علت درنگ و تعلل عربستان برای پیوستن به گروه «بریکس» نیز همین باشد. نکته حائز اهمیت در این باره این است که چهبسا دومین هدف اصلی از این طرح بعد از جلوگیری از نفوذ چین، قرار دادن عربستان در مسیر عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی باشد. زیرا بر اساس این طرح، بندر دوبی، حیفا و یونان به ایستگاه تجاریِ راهبردی تبدیل خواهند شد و بندر «حیفا» به دروازه و پایانه تجاری اصلی آسیا به اروپا تبدیل خواهد شد و کالاهای حمل شده از هند، امارات، عربستان و اردن در این بندر تخلیه خواهد شد و از آنجا نیز به مقصد اروپا به کشتیهای بارگیری خواهد شد. اساساً، مسیر کنونی هند از بندر بمبئی به باب المندب و دریای سرخ و کانال سوئز به دریای مدیترانه مناسبترین مسیر به شمار میرود که نیازی به تخلیه کالا نیست و با کشتیهای عظیم مستقیم از هند به مدیترانه منتقل میشود، اما ایجاد این مسیر با عبور از بندر حیفا، در واقع چه بسا با هدف تبدیل این بندر در آینده به ایستگاه اصلی ارتباطی شرق با غرب به جای کانال سوئز مصر باشد.
دیدگاهتان را بنویسید